معانی و بیان!

ساخت وبلاگ

خواب عصر منتها به بعد مغرب؛ انگاری که روشنایی را خفه کرده باشند، روزت را کشته باشند و پرتت کنند میان برهوتِ تاریکی. انداخته باشندت به عمق بیابان، قعر اقیانوس.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 211 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

چون نمی‌دونم الان چاره چیه؛ یعنی نمی‌تونم تشخیص بدم اشتباه از من بوده یا کی که حالا الان اینجوری شده. حالا یا باید اونقدر عوضی باشم که سبقت بگیرم یا اونقدر نابلد که تصادف شه و یا که هیچی، بزنم به خاکی.
معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 235 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

نه که انقد فاصله بیفته و وقت بگذره و اوه چند ماه شد و صبحم داره می‌شه که، سایه هم نخوندیم مثل همیشه ولی انصافا زود گذشت حتی اگه خوش هم نگذشته باشه.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 190 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

خداروشکر جاخواب نشد؛ کسی‌رو نداشت نگه‌ش داره.

روی‌هم چند بار همان کودکی خانه‌اش رفته بودیم و بعد آن‌که حاج‌کاظمش مرد و بچه‌ها سر اموال، سر و گوش هم را می‌بریدند هم که تنها تر هم شده بود و مدتی هم آمد پیش تنها خواهرش، مادربزرگ، ماند و ما بیش‌تر می‌دیدیمش دیگر. خاله‌جان سلطنت؟ مرد. عید هم بود، دیدمش، بدی هم نبود ها اما دیروز بیمارستان رهاش کرد که ما نمی‌‌توانیم؛ دیشب مرد.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 273 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

اما فردا چی؟ فردا هم نه، اما بالاخره که اونی که سوخت و من‌ بودم بازم من می‌شم که. فدا سرت اما خب کاش بازی نمی‌کردیم اصلا. بخّدا.

کافر مبیناد خلاصه.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 284 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

ژلوفنه هم از دستم سر خورد افتاد زمین اما برش داشتم.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 297 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

اما رگ سردت که به چشم می‌آمد و آه از غم چشمت که تا بستی و سرخی پلکت که به چشم آمد، قلبم به سوختن آمد و مرگ سومی‌مان بود؛ چه زیبا بود.

لاشه‌سگی شدم میان جاده، با چشمانی تا ابد باز.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 291 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

راهمو دیگه کج می‌کنم یه‌وری که به تو نرسه نگاهم هم.

شکر که تو هم نمی‌بینی ندیدنم رو؛ شکر.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 256 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25

فقط وقت نداریم ها... برنده اونیه که زودتر ببازه؛ من همیشه می‌برم خیالت تختِ تخت.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 222 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:25